خیلی متاسفم که بعد از مدتی طولانی این وبلاگ رو با این خبر آپدیت می کنم! خبر که چه عرض کنم فاجعه ! البته همه خبرگزاری ها جور دیگه ای تیتر زدن!مرگ ببر وارداتی از روسیه در باغ وحش ارم،ببر روسی در باغ وحش تهران تلف شد و..........اما در واقع این ببر کشته شده!
و حالا فقط دروغ و بهونه!
ببرها در حال انتقال به قتلگاه
بودجه تامین نشد ،ببر وارداتی مرد!
سرانجام سرانجام با گذشت 8 ماه و یک هفته از ورود دو ببر «آمور» به باغوحش تهران که به گفته کارشناسان نسل آنها نزدیک به ببر «مازندران» است، یکی از ببرهای اهدایی روسیه به ایران، به علت بیماری در پارک ارم جان بخت و حال ببر ماده نیر چندان مساعد نیست.
کشور روسیه در اردیبهشت ماه امسال، طی یک تفاهمنامه همکاری با ایران، یک جفت ببر سیبری را در مقابل دریافت دو پلنگ ایرانی ماده تحویل سازمان حفاظت محیط زیست ایران داد و در حالی که قرار بود این ببرها برای اجرای "طرح احیای ببر منقرض شده مازندران" در پناهگاه حیات وحش میانکاله در شرایط نیمه اسارت نگهداری شوند، پناهگاه حیات وحش میانکاله، آماده پذیرش ببرها نشد و این ببر ها در پارک ارم نگهداری شدند تا اینکه یکی از آن ها جان باخت و دیگری نیر در وضعیت مناسبی نیست.در حالی که قرار بود حداکثر ظرف یکماه این ببرها به پناهگاه حیات وحش میانکاله منتقل شوند، سرانجام با عدم تحقق این امر، تامین بودجه مورد نیاز و شیوع یک بیماری همهگیر، ببر «نر» ساعت 11 روز پنجشنبه تلف شد. این ببرها که پس از 52 سال سوم اردیبهشت ماه سال جاری و علیرغم انتقاد برخی کارشناسان داخلی، با تاکید رییس سازمان حفاظت محیط زیست جهت احیای نسل ببر مازندران با موافقت نخست وزیر روسیه علیرغم فشارهای رسانهای و گروههای مردمی این کشور به ایران آمدند، قرار بود حداکثر یکماه تا آماده شدن زیستگاه خود در میانکاله مازندران، در باغ وحش تهران نگهداری شوند.
این در حالیست که با گذشت 8 ماه و یک هفته چشمانتظاری ببرها برای تامین اعتبار و انتقال آنها از قفسها به زیستگاه جدید، سرانجام ببر «نر» بر اثر شیوع یک بیماری همهگیر روز پنجشنبه در باغ وحش تهران علیرغم تلاش دامپزشکان برای نجات آن تلف شد. از سوی دیگر از باغ وحش تهران خبر میرسد که وضعیت ببر ماده نیز مساعد نیست و به طور دایم این حیوان تحت نظر دامپزشکان است.
شنیدهها حاکیست بر اثر یک بیماری همهگیر در باغ وحش تهران طی چند روز گذشته حداقل 2 قلاده شیر بر اثر یک بیماری تنفسی که منجر به خونریزی از بینی میشود تلف شدند.گزارشهای دریافتی حاکیست وضعیت سایر شیرهای باغ وحش تهران نیز وخیم است اما هنوز علت این بیماری و راه مقابله با آن مشخص نشده است.آنطوری که دکتر محمدباقر صدوق، معاون محیط طبیعی و تنوعزیستی سازمان حفاظت محیط زیست گفته است بررسیهای اولیه نشان میدهد علت مرگ این ببر شیوع بیماری «مشمشه» در باغ وحش ارم تهران بوده است.به گزارش ایسنا، هرچند مهندس ضیایی، استاد دانشگاه و مشاور معاونت طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست که مسوول احیای نسل ببرهای ایرانی نیز هست گفته است نتایج نهایی علت مرگ ببر روسی شنبه رسما اعلام میشود و در حال حاضر به طور قطع نمیتوان علت مرگ این حیوان را اعلام کرد.
اما اگر مرگ شیرها و ببر باغ وحش تهران بر اثر بیماری «مشمشه» تایید شود مسوولان دامپزشکی با توجه به این که این بیماری قابل انتقال به انسان است باید در اسرع وقت نسبت به پلمپ باغوحش تهران اقدام کنند.
هرچند به نظر میرسد مسوولان دامپزشکی حتی با توجه به نتایج اولیه آزمایشات باید از همان روز پنجشنبه باغوحش تهران را برای جلوگیری از احتمال انتقال این بیماری به انسان پلمپ میکردند.هماکنون تیم دامپزشکی و کارشناسان نیز در حال استفاده از قرصهای پیشگیری از انتقال این بیماری هستند.اما پلنگهای ایرانی که در زمان ورود ببرهای روسی با یک هواپیمای اختصاصی روسی به مرکز تحقیقات «سوچی» منتقل شدند در سلامت کامل به سر میبرند و نخست وزیر روسیه چندین بار تا کنون از آنها شخصا بازدید کرده است.مهندس ضیائی، مدیر پروژه احیای ببر ایرانی پیشتر به ایسنا گفته بود که نقشهها و طراحی محل جدید انتقال ببرها به میانکاله صورت گرفته اما به دلیل تامین نشدن اعتبار مورد نیاز این پروژه همچنان متوقف است.
شواهد حاکیست آخرین ببر ایران در پارک ملی گلستان در سال 1337 شکار شد و پس از آن دیگر خبری از ببر در ایران نبود. اما پیش از این ببر ایرانی در منطقه مازندران و در جنگلهای هیرکانی (جنگلهای مازندران و گیلان تا منطقه سرخس) پراکندگی داشته و جمعیت آن بسیار زیاد بوده است به شکلی که ظل السطان در کتاب تاریخ مسعودی مینویسد در برنامه شکاری که در میانکاله داشتم 35 ببر شکار کردم.به گفته کارشناسان در پی نابودی ببر مازندران، تلاشهای زیادی برای یافتن ردپای این ببر در کشور انجام شد و پس از سالها کارشناسان به این نتیجه رسیدند که نسل ببر مازندران نیز مانند شیر ایرانی منقرض شده است.
بررسیهای انجام شده بر روی DNA نمونههای پوست ببر مازندران که در موزههای مختلف نگهداری میشود نشان داد که ببر ایرانی با ببر آمور (ببر سیبری) از نظر ژنتیکی تفاوت چندانی ندارد تا این که چندی پیش وزیر محیط زیست روسیه که در راس هیاتی با مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست ایران ملاقات کرد و خواستار دریافت دو قلاده پلنگ ایرانی و احیای نسل این حیوان در کشور روسیه شد. در این حال مسوولان ایرانی که مدتها به دنبال گرفتن ببر مازندران بودند به شرط تحویل دو قلاده ببر توسط روسیه موافقت کردند دو پلنگ ایرانی را به این کشور بفرستند.موضوعی که به گفته رییس سازمان حفاظت محیط زیست، موافقت با آن در روسیه با چالشهای زیادی مواجه بود به شکلی که نخست وزیر روسیه برای این تبادل تحت فشار رسانهها و گروههای مردمی روسیه قرار گرفته بود اما در نهایت با پیشنهاد ایران موافقت کرد و سرانجام عصر جمعه دو ببر سیبری پس از چند بار تغییر ساعت پرواز در فرودگاه مهرآباد تهران با یک هواپیمای اختصاصی به کشور آمدند.گفتنی است مشخصات ببر ایرانی یا ببر مازندران با نام علمی (Panthera tigris virgata) به این شرح است:
رنگ پشت و پهلوی ببر ایرانی زرد متمایل به نارنجی با نوارهای باریک و قهوه ای می باشد و زیر بدن یعنی شکم و سینه سفید رنگ است. پشت گوش ها سیاه بوده لکه سفیدی در وسطش دیده می شود. از ببر ایران که زیستگاه اصلیاش دامنه شمالی رشته کوه البرز بوده است با نام ببر خزر یا ببر مازندران در سفرنامهها و کتب تاریخی و ادبی یاد شده است.ببر ایرانی شباهت زیادی به پسر عموی بنگالی خود دارد ولی نوارهای قهوهای دور بدنش یه پهنی نوارهای ببر بنگال نیست (البته تعداد نوارها در ببر ایرانی بیشتر است) همچنین رنگ پهلوها در ببر ایرانی تیرهتر (قهوهایتر) است.موهای بدن ببر مازندران بخصوص در زمستان رشد زیادی دارد و موهای صورت او مانند ببر سوماترا بلند است. طول بدن ببر مازندران 140 تا 280 سانتیمتر است و اندازه دم این حیوان بین 60 تا 90 سانتیمتر است. (دو گزارش هم درباره اندازه ببر ایرانی وجود دارد یکی از منطقه لنکران که طول بدن این حیوان را 259 و 5/289 سانتیمتر ذکر شده است).
غذای ببر خزر گراز، مرال، گوزن زرد، گراز، شوکا، گربه وحشی، خرگوش، پرندگان و خزندگان و در مواقع گرسنگی و عدم دسترسی به شکار طبیعی گاو و گاومیش اهلی بوده است.چههای این ببر در 4 سالگی بالغ میشوند (طول عمر ببر در اسارت 30 سال است)علت مرگ ببر وارداتی سیبری که به منظور احیای ببر مازندران به ایران منتقل شده بود از سوی مدیر باغ وحش پارک ارم تشریح شد.به گزارش فارس، 8 ماه پیش در حالیکه انتقادات بسیاری درباره ورود ببرهای سیبری به ایران به منظور احیای "ببر مازندران " مطرح شد، سازمان محیط زیست 2 قلاده ببر (یک ماده و یک نر) را از سیبری وارد کشور کرد. ببرهایی که منزل اولیه آنها "باغ وحش پارک ارم " تعیین شد و قرار بود پس از طی یک دوره کوتاه در این محل به زیستگاه تحت حفاظت "میانکاله " منتقل شوند.
زمانی که رئیس سازمان محیط زیست از ورود ببرهای وارداتی آن هم با هدف احیای ببر مازندران خبر داد، تعجب گروه زیادی از کارشناسان و فعالان در حوزه حیات وحش را بر انگیخت، پرسشی بدون پاسخ قانعکننده. "ببر سیبری چگونه ببر مازندران را احیا میکند؟ "ببرهای سیبری در حالی وارد ایران شدند کارشناسان حیاتوحش از دستآموز بودن و حساسیتهای آنها به دلیل زندگی در قفس هشدار داده بودند.ببر وارداتی نر که به گفته هوشنگ ضیائی، مشاور محیط طبیعی سازمان محیط زیست قرار بود تا 2 سال دیگر تولید مثل کند و نسل "ببر مازندران " را برای ما زنده کند، صبح روز پنجشنبه در باغ وحش تهران، همان سکونتگاه موقتی که تبدیل به سکونتگاه 8 ماههاش شده بود جان داد. مرگی که پرونده احیای ببر مازندران در ایران را مختومه کرد.
ببرهای بی رمق و بیمار خطرناک معرفی شدند!
ببرهای وارداتی، از اول هم شناسنامه سلامت نداشتند
امیر الهامی؛ مدیر باغ وحش پارک ارم تهران در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار فارس درباره مرگ این ببر سیبری گفت: در زمان تحویل این 2 قلاده ببر سیبری به باغ وحش ارم، سازمان محیط زیست هیچ شناسنامه سلامتی را تحویل باغ وحش نداد و تنها به یک برگه واکسینه شدن ببرها کفایت کرد.وی در ادامه افزود: سازمان محیط زیست قرار بود از باغ وحش پارک ارم تنها به عنوان یک زیستگاه موقتی یک تا 2 ماهه استفاده کند اما این یک ماه و 2 ماه تبدیل به 4 ماه، 6 ماه و در نهایت 8 ماه شد که بالاخره هم این "ببر نر سیبری " مرد.مدیر باغ وحش پارک ارم تهران درباره اقدامات دامپزشکی درباره این 2 قلاده ببر سیبری گفت: تمام اقدامات دامپزشکی این 2 قلاده ببر بر عهده خود سازمان محیط زیست بود و باغ وحش تنها محل زندگی این ببرها بود و ما هیچ مسئولیتی نداشتیم.
الهامی ادامه داد: ببرهای سیبری در باغ وحش کاملا جدا از دیگر جانوران نگهداری میشدند به طوریکه محل نگهداری هر قلاده ببر هم جدا از اببر دیگر بود.بارها درباره علائم بیحالی و آبریزش بینی ببر به محیط زیست هشدار دادیم.وی تأکید کرد: ما بارها به مسئولان محیط زیست درباره علائم بیحالی و آبریزش بینی ببر به محیط زیست هشدار دادیم آنها هم آمدند و بازدید کردند اما مردد بودند که چه اقدامی باید انجام دهند. ما در باغ وحش تمام تلاشمان را انجام دادیم.مدیر باغ وحش پارک ارم تهران افزود: دامپزشک خود محیط زیست زمانی که ببر را مورد معاینه قرار داد تست FIV گرفت که همان «ایدز گربه سانان» محسوب میشود این یکی از احتمالات بود از سوی دیگر تشخیص بیماری را داد که ناشی از مصرف «گوشت خر» است.
آنها اعلام کردهاند که ببر این بیماری را از شیرهای باغ وحش گرفته است در حالیکه شیرهای باغ وحش بعد از ابتلای ببر به بیماری مبتلا به این بیماری شدهاند پس ما هم میتوانیم بگوییم که شیرهای باغ وحش ارم از آن ببر سیبری بیماری گرفتهاند.
الهامی گفت: محیط زیست به محض مرگ ببر سیبری لاشه ببر را از باغ وحش به سازمان محیط زیست منتقل کردند.محمدباقر صدوق؛ معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست نیز علت مرگ ببر وارداتی را ابتلا به نوعی بیماری تنفسی عنوان کرد. به گفته وی بیماری «مشمشه» در باغ وحش ارم تهران شیوع پیدا کرده است که به گربهسانان منتقل میشود.بیماری «مشمشه» یکی از بیماریهای باکتریایی مسری خطرناک است که اغلب سبب ابتلای تک سمیها میشود. این بیماری مشترک بین انسان و حیوان، به شدت کشنده است
باغ وَحش محلی برای نگهداری حیوانات (اهلی و وحشی) است. در باغ وحش برای هر حیوانی قفسی را آماده کردهاند و اکثرا حیوانات را با جفتشان نگهداری میکنند. و برای برخی حیوانات هم زیستگاه مصنوعی ایجاد کردهاند.
یک باغ وحش میتواند از بخشهای زیر تشکیل شود:
بخش جانوران آبزی بخش پرندگان بخش جانوران دوزیست و.... که تمام اینها بستگی به وسعت مکان باغ وحش دارد.
باغهای وحش در شهرهای بزرگ دنیا به عنوان مراکز پژوهشی جانورشناسی نیز کاربرد دارند. معمولاً قفسهای حیوانات درنده از میلههای آهن محکم ساخته میشود و گاه نیز در اطراف محوطه زندگی این حیوانات استخرها و دریاچههای عمیق میسازند.
پیشینه: ساخت باغ وحش یا مجموعه نگهداری حیوانات در یونان، روم، ایران و کشورهای اسلامی پیشینه دارد.
جرجی زیدان آرد: از سرگرمیهای خلفاء گردآوری و نگاهداری حیواناتی امثال شیر و ببر و فیل بود که از وسایل شکوه دربار بشمار میرفت.
نخستین کسی که در خاندان عباسیان بدین امر (نگاهداری حیوانات) اهتمام کرد، منصور بود که فیل فراوان نگاهداشت و هارونالرشید شیر و ببر و انواع سگها و میمونها گردآوری کرد، خمارویه بن احمد بن طولون، باغ ویژهای جهت درندگان داشت و در هر گوشه آن قفس و خانه خاصی جهت هر حیوان ساخته بودند.
نخستین باغ وحش به سبک جدید در ایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار احداث شد و جایگاه آن باغ لالهزار در محل خیابان لالهزار کنونی در تهران بودهاست. بعدها این باغ به فرحآباد منتقل و مرکز باغ وحش سلطنتی بهشمار آمد.
کشورهای آفریقایی عمدتا مناطق بکرطبیعی بسیاری دارند؛ به همین دلیل سفر به آفریقا به نوعی یک طبیعتگردی بکر محسوب میشود . بهنظر میرسد تجربه گردشگری در طبیعت آفریقا بتواند به ما نیز در راهاندازی طبیعتگردی درست و به معنای واقعی آن کمک کند.
شکوه قاره آفریقا در منظره و چشماندازههای بسیار زیبا و حیرتانگیز، حیاتوحش شگفتآور و فرهنگهای انسانی متفاوت آن است. در قاره آفریقا 50 کشور وجود دارد و بیش از800 میلیون نفر در این قاره زندگی میکنند. قاره آفریقا از نظر وسعت، دومین قاره بزرگ جهان پس از قاره آسیاست.
اقیانوسها و دریاچههایی که دورتادور قاره آفریقا را در بر گرفتهاند موجب شدهاند که این قاره سواحلی طولانی داشته باشد. این سواحل در کنارههای اقیانوس اطلس، اقیانوس هند، دریای مدیترانه و دریای سرخ امتداد یافتهاند. در شمال قاره آفریقا بیابان «ساهارا» یا «صحرای بزرگ» قرار دارد. صحرای بزرگ وسیعترین بیابان جهان است و تقریبا تمام بخش شمالی قاره آفریقا را در بر گرفته است.
2 صحرای مهم دیگر هم در بخش جنوبغربی قاره آفریقا وجود دارند که نامهای آنها «کالاهاری» و«نامیبی» است.
2 رود مهم و اصلی قاره آفریقا رود نیل و رود کنگو ست. رود نیل طولانیترین رود جهان است. در بخش انتهایی این رود و در جنوب آن دریاچه ویکتوریا قرار دارد که بزرگترین دریاچه قاره آفریقاست.
در نزدیکی دریاچه ویکتوریا و در سمت جنوب شرقی این دریاچه کوه «کلیمانجارو» قرار دارد که بلندترین منطقه قاره آفریقاست. همچنین یکی از مهمترین آبشارهای جهان به نام «آبشار ویکتوریا» هم در قاره آفریقا قرار دارد.
حیات وحش قاره آفریقا در جهان معروف است. حیوانات این قاره فیل، کرگدن، اسبآبی، شیر و ببر هستند. همچنین حیوانات دیگری مانند آهو، غزال، زرافه، میمون، گوریل، کفتار، شامپانزه نیز در این قاره وجود دارند. بیشتر این حیوانات در علفزارهای باز و وسیع این قاره و جنگلهای حارهای و بارانی آن زیست میکنند.
مردم قاره آفریقا از صدها قوم و گروه مختلف هستند و هر گروه زبان، سنت، مذهب، هنر و تاریخ ویژه خود را دارند. قاره آفریقا در دوران تاریخ سیاسی خود، مقر سلطنت مصریها، پادشاهان آفریقایی، مستعمره اروپاییها و کشورهای مستقل بوده است.
کنیا
کنیا کشوری است در شرق آفریقا. پایتخت آن نایروبی است و مومباسا، کیسومو و ناکورو شهرهای مهم آن محسوب میگردند. کشور کنیا به هشت استان تقسیم گردیده که هر کدام توسط یک استاندار اداره میگردد. هراستان به هفتاد و یک منطقه ، هر منطقه به ۲۶۲ بخش و هر بخش به ۱۰۸۸ ناحیه تقسیم شدهاند.
فسیلهای یافته شده در آفریقا نشان میدهد که پستانداران از ۲۰ میلیون سال پیش در آن زندگی میکردهاند. یافتههای اخیر در کنار دریاچه تورکانای کنیا نشان میدهد که انسانهای نخستین حدود ۵/۲ میلیون سال پیش در آن زندگی میکردهاند. در سال ۱۹۸۴، ریچارد لیکی و کامویا کیمئو اسکلت یک پسر بچه تورکانایی را در دریاچة تورکانا کشف کردند که مربوطه به ۶/۱ میلیون سال پیش است. صدها فسیل دانیاسوریهای کریاتاکوس / تروپود و کروکودیلهای غول پیکر در اطراف کنیا در سال ۲۰۰۴ کشف شدهاست. فسیلهای مربوط به دوران سسوزوئیک (بیش از ۲۰۰ میلیون سال پیش) توسط گروه جستجوی دانشگاه یوتا و موزة ملی کینا در جولای آگوست ۲۰۰۴ در لوکیتانگ جورج در نزدیکی دریاچة تورکانا پیدا شدهاست.
کنیا، کشوری با فرهنگهای متفاوت است. فرهنگهای قابل توجه شامل ساحیلی در مناطق ساحلی، پاستورالیست در شمال و جوامع مختلف در مرکز و غرب میباشد. امروزه فرهنگ ماسای به خاطر صنعت توریسم بخوبی شناخته شدهاست هر چند که فقط یک قبیله کوچک است.
پارک ملی مانوا-گوندا سنت فلوریس: این پارک به علت پوشش گیاهی و جانوری غنی از اهمیت بسیاری برخوردار است. دشتهای وسیع آن زیستگاه گونه های مختلف جانورانی مانند: کرگدن سیاه، فیل، چیتا، یوزپلنگ، سگ وحشی، غزال پیشانی قرمز، و بوفالو است
جمهوری آفریقای مرکزی
پارک ملی مانوا-گوندا سنت فلوریس
Manovo-Gounda St Floris National Park
N09 00 E21 30
تاریخ ثبت : 1988
این پارک به علت پوشش گیاهی و جانوری غنی از اهمیت بسیاری برخوردار است. دشتهای وسیع آن زیستگاه گونه های مختلف جانورانی مانند: کرگدن سیاه، فیل، چیتا، یوزپلنگ، سگ وحشی، غزال پیشانی قرمز، و بوفالو است. گونه های متفاوتی از پرندگان آبی نیز در دشتهای سیلابی این پارک زندگی می کنند.
پارک تالابی سنت لوئیس: فرآیندهای ناشی از باد، رودخانه و دریا در این محوطه موجب تشکیل اشکال مختلف پوشش سطح زمین، از جمله صخرههای مرجانی، ساحلهای طویل شنی، تپههای ساحلی، دریاچههای به هم پیوسته، مرداب و نیز تالابهای وسیع با پوشش گیاهی نی و پاپیروس شده است.
آفریقای جنوبی
پارک تالابی سنت لوئیس
Greater St Lucia Wetland Park
S27 50 20 E32 33 00
تاریخ ثبت: 1999
فرآیندهای ناشی از باد، رودخانه و دریا در این محوطه موجب تشکیل اشکال مختلف پوشش سطح زمین، از جمله صخرههای مرجانی، ساحلهای طویل شنی، تپههای ساحلی، دریاچههای به هم پیوسته، مرداب و نیز تالابهای وسیع با پوشش گیاهی نی و پاپیروس شده است. تعامل محیطزیست نامتجانس پارک با سیلهای و طوفانهای عظیم ساحلی و نیز مکان جغرافیایی بینابینی آن میان آفریقای حارهای و نیمهحارهای، موجب تنوع زیستی فوقالعاده و گونهزایی مداوم در این محوطه شده است. چینش موزائیکی این اشکال مختلف زیستگاهها و پوشش زمین کنار هم موجب ایجاد چشماندازی فوقالعاده در این منطقه شده است. این محوطه زیستگاهی حیاتی برای طیف وسیعی از گونههای متعلق به محیطهای دریایی، تالابی و ساوانایی قاره آفریقا است.
دلایل ثبت:پارک سنت لوئیس شامل سیزده منطقه حفاظت شده همجوار میشود که وسعتشان در مجموع بالغ بر 234 هزار هکتار میشود. این محوطه بزرگترین اکوسیستم مصب رودخانهای در آفریقا است و جنوبیترین صخرههای مرجانی قاره آفریقا را در خود جای داده است. فرآیندهای مداوم رودخانهای، دریایی و بادی در این محوطه موجب تنوع اشکال سطح زمین و ایجاد اکوسیستمهای متنوع شدهاند که از جمله آنها میتوان به درههای وسیع زیرآبی، سواحل شنی، تپههای جنگلی و نیز موزائیکی از تالاب، چمنزار، جنگل، دریاچه و ساوانا اشاره کرد. تنوع مورفولوژیک و نیز وقوع سیلها و طوفانهای بزرگ، موجب ایجاد فرآیندهای مداوم تکاملی در منطقه شده است. از جمله پدیدههای طبیعی فوقالعادهای که در این پارک به چشم میخورند، میتوان به افزایش و کاهش چشمگیر میزان نمک موجود در آب دریاچهها، تعداد بسیار لاکپشتهایی که در ساحل تخم میگذارند، مهاجرت نهنگها، دلفینها و کوسهها در فواصل دور از ساحل، جمعیت زیاد پرندگان آبی از جمله پلیکان، لکلک، حواصیل و چلچله دریایی اشاره کرد. موقعیت خاص جغرافیایی این پارک در حدفاصل آفریقای حارهای و نیمهحارهای و نیز موقعیت ساحلی آن موجب تنوع زیستی بینظیری در این پارک شده که وجود 521 گونه پرنده، تنها نمونه کوچکی از آن است
پارک اوکاهلامبا/دراکنزبرپ: این پارک با صخرههای بازالتی و خاکریزهای شنی از زیبایی طبیعی بی نظیری برخوردار است.
آفریقای جنوبی
پارک اوکاهلامبا/دراکنزبرپ
uKhahlamba/Drakensberg Park
S29 23 00 E29 32 26
تاریخ ثبت : 2000
این پارک با صخرههای بازالتی و خاکریزهای شنی از زیبایی طبیعی بی نظیری برخوردار است. علفزارهای واقع در ارتفاعات، رودخانههای بکری که در درهها جاری است و تنگههای بین صخرهها به زیباییهای این منطقه افزوده است. زیستگاههای متنوع این پارک گونههای مختلف گیاهان و جانوران بومی و غیر بومی در معرض انقراض، به ویژه پرندگان و درختان را در خود جای داده است. علاوه بر آن، این منطقه تماشایی دارای غارها و پناهگاههای صخرهای بسیاری نیز هست که بزرگترین مجموعه نقاشیهای 4000 ساله آفریقا، جنوب صحرا، متعلق به اقوام سان را در این غارها میتوان یافت. نقاشیهای روی صخرهها از لحاظ کیفیت، تنوع موضوع و چگونگی به تصویر کشیدن حیوانات و انسانها استثنایی و بینظیرند. این نقاشیها نمادی از حیات روحانی اقوام سان بوده که دیگر در این منطقه زندگی نمیکنند.
تصویر اشعه ایکس از گربه مومیایی شده، لیورپول
مومیایی کروکدیل، کروکدیل های مقدس در تمام اندازه ها اغلب مومیایی میشدند دو گورستان اصلی آنها در فیوم و کُوم اُمبو قرار دارد
مومیایی مادر آپیس دربردارنده سر گاو ماده که در مدل گچ اندود جانور سوار شده
این مومیایی آذوقه ای محتوی پای یک گاو است که قبل از آنکه
درون مقبره یویا و تجویی در دره پادشاهان گذاشته شود در نمک حفظ و پس از باند پیچی در تابوت قرار میگرفت
منبع :مصرشناسی
ایران سرزمینی است با تفاوت های بسیار در وضع اقلیم و مناظر طبیعت و ساختمان زمین و به همین خاطر می شود در ایران 4 فصل را به صورت یکجا شاهد بود ، حال تعجب آور نیست وقتی اقلیم آب وهوایی ایران اینگونه است از نظر گیاهی و حیوانی نیز بدینگونه نباشد.
نشانه هایی از وجود شیر در فارس و خراسان در دست می باشد.به غیر از تصاویری که در نقوش باستانی و افسانه های عهد ساسانی هست در قرون اولیه اسلامی هم از شکار شیر توسط پادشاهان و ناموران سخن به میان آمده است.
شیر یال کوتاه هم که سابقا در دشت ارژن و نواحی جنوب غربی شیراز و همچنین در کوه های دورافتاده لرستان و خوزستان وجود داشته نشان چندانی در دست نیست.می توان گفت که دلیل اسم گزاری و القاب و عناوینی مانند شیراوژن ، شیرشکار ، شیرزبل ( شیردل ) و شیروی هم از اثر طولانی مدت وجود شیر در تاریخ ایران نشات گرفته است.
گونه دیگر حیوانی به نام پلنگ است که در مازندران و فارس و در مجاورت جنگلها و کو ها وجود دارد و نام هایی چون : پلنگان ، پلنگ دره ، پلنگ دژ شاهد این مدعا است.
گرگ نیز از قدیم مایه ی تهدید دام و انسان بوده و در زبان اوستایی و در پهلوی با آنچه در لهجه ها و زبان های کنونی آریایی است شباهت دارد ، که حاکی از قدمت حضور گرگ در داخل فلات است.نام هایی چون : گرگین ، گرگسار، گرگان هم نشان از روزگاران دیرین آریایی هاست.
گراز یا وراز نیز یکی دیگر از این دست حیوانات است که قداست آن به حدی است که ایزد بهرام یک بار به صورت او بر زردشت ظاهر گشت.نام هایی همچون وراز بنده ، ورازدات ، ورازنرسی و شهرواز نیز از این دست اسامی مربوط به وراز است که نشان دهنده این است که در مواقعی از گراز به عنوان توتم یا چیزی شبیه به آن برای عبادت استفاده میشده است.
این از تعدادی از جانوارن وحشی که قدمت تاریخی در ایران دارند و حال به جانوران اهلی مانند گاو ، اسب و شتر و استر وگوسفند و بز می رسیم که از اعصار گذشته در داخل فلات موردتوجه آریایی ها قرارگرفته اند و مورد پرستش آنها بوده اند.
یک گلدان سومری متعلق به هزاره چهارم قبل از میلاد وجود دارد که نقش گاوی بر آن حک شده و این نشان می دهد که گاو از مدتها قبل اهلی گشته و در شمال و شمال غربی فلات می زیسته است.
چون گاوها نقش حیاتی درتوسعه کشاورزی و معیشت مردم داشته اند حتی از قبل ورود آریایی ها مورد توجه آنها بوده اند و مورد تقدیس قرار می گرفته اند.
از تقدیس گاو همین بس که آریایی ها اعتقاد داشتند که گاو نخستین افریده ایزدی است و انواع گیاهان شفابخش از اعضای آن می روید و گمیز او مایه ی تطهیر و تزکیه است.
دیگر حیوان اهلی اسب است که مرکوب مورد علاقه آریایی ها بوده است و در سرزمین ماد اسب هایی تربیت می شد که از شهرت جهانی برخوردار بود.
گفته می شود بعد از گاو این اسب بوده که مفیدترین حیوان تلقی می گردیده.این حیوان نیز مانند گاو مورد ستایش و نیایش آریایی ها قرار داشته و با توجه به سرودهای دینی زدرشت روان وی مورد نیایش قرار می گرفته است.
نام تعداد بسیاری از پهلوانان و پادشاهان مانند: تهماسپ، ارجاسپ ، ویشتاسپ ، گرشاسپ ، اسوار و اسفار از نام این حیوان گرفته دشه است.لازم به ذکر است که نقش اسب در درفش تصویر شده است و داریوش نیز به پرورش اسب نیکو به خود می بالد و در آئین زرتشت نیز مساحمه در نگهداری اسب گناه به شمار می آید.
خر نیز از قدیمی ترین حیوانات اهلی برای سواری و بارکشی است که در نقوش عیلامی تصویرش موجود است.شتر نیز وسیله ای مناسب برای حمل و نقل و رفت و آمد بوده که از قدیم در فلات ایران موجود بوده است.شتران دوکوهان گرگان و سیستان اهمیتی تاریخی داشته اند و نام های پرآوازه ای همچون زردشت (زرتوشتره: دارنده شتر زرد) و فرشوشتر (دارنده شتر راهوار ) هم از شتر گرفته شده اند.
دیگر حیوان سگ می باشد که وی نیز به خاطر نگه داری و نگه بانی از گله و خانه در تمامی فلات ایران موجود بوده است. به این حیوان در تغذیه بسیار توجه می شده که موجب شد انواع آن خوش ترکیب درآید و این سگ ها در نزد آریاها مقرب و محبوب بوده و در نگه داری آنها اهتمام بسیار به خرج می داده اند.
جانورانی نیز که به خاطر پوست و یا گوشتشان کشته می شده اند از قدیم در ایران بوده اند مانند گورخر که در ولایات جبال ( ماد ) مخصوصا نواحی مجاور کویر از دیرباز وجود داشت.
از سایر جانوران مانند آهوی ماده ، بزکوهی ،خرگوش و سمور ماده که در عهد ساسانیان و شاید قبل از آن از گوشت آنها خوراک های لذیذ و شاهانه تهیه می شده است و تصاویرشان در نقوش و شروف باستانی به وفور یافت می شود.
حال به پرندگان می رسیم.
در ایران باستان از قدیم خروس مورد تکریم آریایی ها بوده و آنرا مرغ سروش پاک می خوانده اند و بانگ آنرا موجب طرد آفت از عالم می شمردند.
همچنین شاهین که تصویر آن نشان هخامنشیان گشت در کوهستان های این سرزمین فراوان مورد تکریم بوده و دیدار آن را به فال نیک می گرفته اند.
سیمرغ هم که با نام خود (سین مرو: شاهین مرغ ) نشان از وفاپروری و بلند نظری این مرغ اسطوره ای در میان اقوام است.در نزد اقوام دیگر سیمرغ با نام ققنوس، ققنس و فنیکس وجود دارد و تصویری از آنرا به یاد می آورد.
لازم به ذکر است که این پرنده بیشتر حالت اسطوره ای افسانه ای دارد همانطور که در شاهنامه سیمرغ به عنوان نگه دارنده زال پدر رستم دستان شناخته می شود و یا دیگر افسانه ها که باز هم نقشی اسطوره ای مانند دارد تا حقیقی.
از حیوانات افسانه ای دیگر می توان به اژدها اشاره نمود که تعبیری از انواع مارهای عجیب و نادر است که کشتن آن ها کاری ایزدی و ایزدپسند به شمار می رفته است.
از دیگر جانوران موذی و زیان آور میتوان به عنکبوت ، مگس ارغند ، مگس گاو، مارسرخ ، مارشیوا ، وزغ و کژدم و دیگر حیوانات مشابه می توان نام برد.
این جانوران موذی و زیان آور بیشتر در باتلاق ها و مرداب ها می زیسته اند و وجودشان را به اهریمن نسبت داده اند و به دیده نفرت به آن ها می نگریسته اند.مثلا آریای های ایرانی کفاره ی بعضی گناهان را کشتن مار و وزغ و این چنین حیواناتی می دانسته اند.
جمع آوری اطلاعات: ادیب نوروزی
نسل یوزپلنگ آسیایی در تنها زیستگاهش ایران در حال انفراض است خبر جدیدی نیست اما این خبر در ایران به جز تعدادی علاقمند به محیط زیست واکنشی را در مردم برنیانگیخته است. واژه یوزپلنگ یکی از واژه های اصیل ایرانی است که از ترکیب دو کله یوز و پلنگ حاصل شده است. یوز بُن مضارع مصدر یوزیدن به معنای " جَستن، جهیدن و طلب کردن" بوده و از این رو یوزپلنگ، به معنای پلنگی است که به دنبال شکار خود گشته و آن را با جستن و دنبال کردن می گیرد.
درگذشته این جانور را پلنگ شکاری مینامیدند که به سبب شباهت زیاد آن به پلنگ و روش شکار منحصر به فرد آن بوده است.
ایرانیان باستان این جانور را بیشتر با نام "یوز" می شناختهاند و کمتر کلمه "یوزپلنگ" را برای آن بکار میبردند. همچنین به این جانور به خصوص در زمان تولگی "هَوْبَر" هم گفته میشده است.
برای این جانور زییا در زبانهای مختلف نامهای گوناگونی به کار رفته است. در زبان عربی یوز را "فهد" مینامند درحالیکه در افغانستان به آن "تازی پرنگ" (فارسی دری) و "تازی پلنگ" (پشتو) گفته میشود.
در پاکستان نیز در زبان براهوئی به آن "یوز" گفته میشود. در گویش سواحیلی نیز که در شرق آفریقا رایج است نام "دوما" را برای این جانور بکار میبرند. یوزپلنگ در زبان انگلیسی "چیتا Cheetah" گفته میشود که ریشه سانسکریتی داشته و از هندوستان بدست آمده است. امروزه در سرتاسر دنیا این جانور را با نام انگلیسی آنمی شناسند.
در جهان دو گونه یوزپلنگ وجود دارد که یکی گونه آسیایی و دیگری گونه افریقایی است. گونه افریقایی یوزپلنگ در شمال این قاره پهناور منقرض شده و فقط محدود به جنوب این قاره شده است که البته با برنامههای مناسب حفاظتی در حال حاضر از نظر جمعیتی در وضعیت مناسبی است.
اما یوز آسیایی که زمانی گستره وسیعی از غرب این قاره از سوریه و عربستان گرفته تا هندوستان و ترکمنستان پراکنده بود از 20 سال پیش جز در ایران منقرض شده است.
مثلا این گونه در عراق از 1929 کویت 1942 هند 1947 قزاقستان 1970 پاکستان 1972 ترکمنستان 1973 عربستان 1973 و عمان 1977 منقرض شده است .
در حال حاضر یوپلنگ آسیایی فقط به کشور ایران که 40 سال پیش برنامه حفاظتی خود را برای نگهداری نسل این حیوان آغاز و از 20 سال پیش تشدید کرد محدود میشود به همین دلیل است که امروزه به یوز آسیایی یوز ایرانی نیز گفته میشود.
مشخصات یوزپلنگ آسیایی مشخصات ظاهری: یوزپلنگ از خانواده گربه سانان به شمار میآید و به دلیل داشتن دست و پاهای بلند بدنی باریک و کشیده و سینههای فراخ تا حدودی شبیه سگ تازی است ولی برخلاف سگ سانان سر کوچک و گردن و پوزههای کوتاه و گوشهایی کوچک و گرد دارد.
به طور کلی میتوان آن را به سگی با کله گربه تشبیه کرد. رنگ پشت زرد کم رنگ تا زرد متمایل به قرمز و زیر بدن سفید است. بسیاری از مردم یوز را با پلنگ اشتباه میگیرند اما تفاوت بارز این دو حیوان در شکل خالهایشان است در یوز خالها توپر و گرد است در حالی کهخالهای پلنگ درشت و توخالی و گل مانند است.
وجود نوار سیاه رنگی که از گوشه داخلی چشمهای یوز به موازات بینی تا گوشه لبها امتداد یافته و به خط اشک معروف است نیز از مشخصات بارز یوز است.
چشمان یوز در بالای کاسه سر قرار دارد. طول سر و بدن یوزپلنگ بالغ از 112 تا 137 سانتی متر طول دم 64 تا 86 سانتی متر و بلندی شانههایش 71 تا 84 سانتی متر است و وزن حیوان به 34 تا 54 کیلوگرم میرسد. جنس نر یوز اندکی بزرگتر از جنس ماده است.
ویژگی رفتاری: برخورداری از ستون فقرات انعطاف پذیر، کبد و قلب بزرگ، سوراخ بینی گشاد، ظرفیت بالای ریه، بدنی عضلانی و باریک یوزپلنگ را تیزروترین شکارچی جهان ساخته است. آنها قادرند با سرعتی معادل 110 کیلومتر بر ساعت بدوند.
یوزپلنگ نظم اجتماعی منحصر به فردی دارد. در ایران مطالعاتی درباره یوزپلنگ صورت نگرفته است؛ اما مطالعات انجام شده در افریقا نشان مییدهد که یوزپلنگ ماده به استثنای زمان مراقبت از تولهها به تنهایی زندگی میکند و یوزپلنگ نر در مراقبت از بچهها نقشی بر عهده ندارد.
تولههابه مدت 18 ماه در کنار مادرشان میمانند و طی این دوره که اهمیت بالایی در زندگی تولهها دارد چگونگی شکار و گزیر از گزند شکارچیان دیگر مانند پلنگ کفتار و گرگ را میآموزند در 18 ماهگی تولهها از مادر جدا میشوند از این پس ممکن است تولهها با هم شیران خود حتی تا 6 ماه دیگر به سر برند در دو سالگی هم شیران ماده بقیه را ترک میکنند و نرهای جوان با هم میمانند در واقع نرها به تنهایی یا همراه برادران خونی خود زندگی میکنند اما مادهها به جز زمان بچهداری تنها زندگی میکنند.
برخی از این گروهها برای خود حوزهای تعیین میکنند تا یوزپلنگ ماده را برای جفتگیری جلب کنند این حوزهها اغلب در جاهایی است که در آن طعمه و آب کافی وجود داشته باشد در فصل جفتگیری هر نر برای خود قلمروی را انتخاب میکند. در این فصل نزاعهای خشنی میان نرهای گروه در دفاع از حد و مرز قلمروشان صورت میگیرد.
یوزپلنگها معمولا صبح زود یا غروب به شکار میروند پس از انتخاب طعمه که معمولا حیوانات ضعیفتر هستند؛ به صورت غیر محسوس به آنها نزدیک شده و پس از رسیدن به فاصله حدود 10 تا 30 متر حمله انفجاری خود را شروع میکنند پس از به زمین انداختن طعمه گلوی او را با دندانهایش فشارمیدهد تا خفه شود.
تعقیب طعمه معمولا 20 ثانیه و به ندرت بیش از یک دقیقه به طول میانجامد و در این زمان بیش از 500 متر شکارش را دنبال نمیکند. قریب به نیمی از تعقیبها موفقیت امیزند گاهی اوقات شکارچیان دیگر نظیر گرگ طعمه او را از چنگش بیرون میآورند. یوزپلنگ مانند پلنگ قادر به پنهان کردن طعمهاش از دسترس سایر گوشتخواران نیست به همین دلیل بعد از خوردن یک وعده غذا در بیشتر اوقات باقیمانده را از دست میدهد.
تولید مثل: بلوغی جنسی در حدود 20 ماهگی رخ میدهد. زمان بارداری 95 روز و تعداد تولهها 1 تا 6 و معمولا 4 تا 5 عدد است. تولهها در هنگام تولد حدود 300 گرم وزن و 30 سانتی متر طول دارند. رنگ آنها خاکستری تیره است و موهای بلندی بر پشتشان دارند.
این موها باعث استتار تولهها در میان بوتهزارهای خشک و پنهان نگاهداشتن آنها از دید شکارچیان دیگر است . بچهها به دلیل جمع شدن ناخنها تا شش ماهگی قادرند از درخت بالا بروند.
تغذیه: یوزپلنگ در ایران عمدتا از جبیر، آهو، قوچ ، میش، کل و بز و خرگوش وحشی تغذیه میکند.
زیستگاههای یوزپلنگ و آمار آن در ایران: یوزپلنگ در دشتهای باز و تپه ماهورهای واقع در مناطق استپی و بیابانی و نیمه کویری و زیستگاههای باز دیگری که طعمه در آن وجود داشته باشد دیده میشود. زیستگاه عمده یوزپلنگ در ایران دشت کویر است که بخشهایی از استان کرمان، خراسان، سمنان، یزد، تهران و اصفهان را در بر میگیرد. اکنون این ناحیه وسیع استپی و بیابانی به آخرین پناهگاه یوز آسیایی مبدل شده است.
سابق بر این بین سالهای 46 تا 57 گزارشهایی از تهران به خصوص پارک ملی کویر مرکزی سمنان توران خوش ییلاق و مناطق اطراف خراسان ،منطقه میاندشت و اطراف طبس یزد، منطقه کالمند، مناطق اطراف بافق مهریز، تفت و شهر یزد، اصفهان، منطقه موته و کلاه قاضی فارس، پناهگاه حیات وحش بهرام گور کرمان، منطقه خبر و روچون مازندان ،پارک ملی گلستان، هرمزگان اطراف حاجی آباد و گزارشهای غیر مکتوبی از سیستان اطراف هامون صابری و بلوچستان، بمپور و حتی نفت شهر در استان کرمانشاه مبنی بر مشاهده یوز وجود داشته است.
اما این روزها در 5 منطقه مرکزی کشور که احتمالا 80 درصد یوزهای آسیایی را در خود دارد مشاهده این گونه گزارش شده است.
1- پارک ملی کویر مرکزی - افریقای کوچک واقع در استان سمنان- جمعیت براورد شده یوزپلنگ 4 تا 6 قلاده
2- پارک ملی پناهگاه حیات وحش و ذخیرگاه زیست کره خارتوان واقع در استان سمنان. جمعیت براورده شده 10 تا 14 قلاده
3- پناهگاه حیات وحش نایبندان طبس واقع در شمال شرق استان یزد .برآورد جمعیت یوزپلنگ 12 تا 15 قلاده.
4- منطقه حفاظت شده بافق واقع در استان یزد. جمعیت برآورد شده 4 تا 6 قلاده
5- منظقه شکار ممنوع دره انجیر واقع در استان یزد . جمعیت برآورده شده 3 تا 5 قلاده.
با این حساب با اینکه آمار یوز آسیایی را در ایران گاهی بین 50 تا 60 قلاه و در کل کمتر از 100 قلاده عنوان کردهاند.
سام خسروی فرد مشاور پروژه بینالمللی حفاظت از یوز آسیایی ترجیح میدهد که این اعداد را حدس کارشناسی بنامد تا آمار چرا که معتقد است یوزپلنگ حیوانی به شدت مخفی کار و فراری از انسان است ، به راحتی خود را در طبیعت استتار میکند و گستره زیستگاهش بسیار وسیع است. همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا آمارگیری از این گونه کاری بسیار مشکل شود.
مهندس هوشنگ ضیائی مدیر این پروژه نیز بهترین روش آمارگیری از یوز در ایران را استفاده از دوربین تلهای عنوان میکند وی میگوید:" ابتدا گذرگاههای یوز را از روی ردپای حیوان مشخص کرده سپس دوربینهای تلهای را در انجا کار میگذاریم . خالهای روی بدن یوز مانند اثر انگشت انسان منحصر به فرد است؛ بنابراین از روی عکسها تعداد یوزها را درآن فاصله مشخص کرده و با انجام کارهای آماری جمعیت یوز آن ناحیه را تخمین میزنیم."
مخاطراتی که یوز آسیایی را تهدید میکند: متخصصان محیط زیست بر این باروند که ریشه نگرانیها از انقراض این گونه نادر در جهان به عدم آگاهی مردم درباره این جانور برمیگردد. برخی تصور میکنند که یوزپلنگ همان پلنگ است و برای حفظ جان خود و دامهایشان به راحتی دست به نابودی این حیوان میزنند؛ در حالی که یوز برای انسان و دام اهلی خطری ندارد و به آنها حمله نمیکند به طور کلی عواملی که بقای یوزپلنگ آسیایی را در ایران تهدید میکند میتوان به دو دسته تهدیدهای زیستگاهی و تهدیدهای غیر زیستگاهی تقسیم کرد.
الف: تهدید زیستگاهی
تخریب و بهم ریختگی زیستگاه و ناامن شدن پناهگاههای حیات وحش ریشه در عوامل گوناگونی دارد.
توسعه کشاورزی و صنایع اسکان انسانها معدن کاوی و سایر طرحهای زیربنایی در اکثر زیستگاههای طبیعی کشور تغییراتی را بوجود آورده است.
افزایش تعداد دام بدون توجه به ظرفیت محیط و فصل مناسب در تخریب گیاهان نقش موثری داشته و این به نوبه خود به از بین رفتن سم داران وحشی که مهترین طعمه یوزپلنگ هستند منتهی شده است.
تقریبا تمامی مردم روستایی ساکن در زیستگاه یوزپلنگ آسیایی بز، گوسفند و شتر پرورش
میدهند این مسئله مدت زیادی که به مانعی در حفاظت از حیات وحش تبدیل شده است.
سام خسروی فرد مشاور پروژه حفاظت از یوز آسیایی در ایران میگوید: " ورود دام به زیستگاه یوز از تهدیدات اصلی زندگی یوزپلنگ است علاوه بر این که سگ گله ممکن است به یوز حمله کند چوپانان هم به محض رویارویی با این حیوان با تصور احتمال حمله یوز به دامها حیوان را با تیر یا سنگ میزنند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه وجود آب در زیستگاه اصلی یوز یک موهبت محسوب میشود دام و به خصوص شتر وقتی سر آبشخور یا چشمه میآیند آن را اشغال میکنند و دیگر نه یوز و نه طعمههایش به آنجا نمیروند در نتیجه طعمههای یوز یا مهاجرت میکنند یا میمیرند و به دنبالآن زندگی یوز هم تحت تاثیر قرار میگیرد."
از طرف دیگر فرایند تبدیل زمین به بیابان بیابان زایی بسیاری از مناطقی را که یوزپلنگ درآن زندگی میکند از بین برده و مناطق وسیعی را به محیطی تخریب شده که دارای ارزش اقتصادی یا حیات وحشی اندکی هستند، تبدیل کرده است.
ب: تهدیدهای غیر زیستگاهی
شکار مستقیم وحوش در ایران با وفور فزاینده سلاح گرم و استفاده از خودرو برای شکار افزایش یافت اکثر شکارچیان غیر قانونی از اهمیت یوزپلنگ و طعمههای آن در نظام بوم شناختی آگاه نیستند و شکار غیر قانونی در نظر آنها جرمی ناچیز به حساب میآید.
علاوه بر شکار غیرقانونی سالانه حدود یک میلیون مجوز شکار با سهمیه 300 گلوله به طور رسمی صادر میشود. باید به تمامی این تهدیدها بهره برداری تجاری از گونههای خاص را نیز افزود که به صورت بیرویه ادامه دارد. گونههایی چون آهو، پلنگ، باز، هوبره، کبک، مرغابی و تمساح از جمله گونههای در خطرانقراضاند.
با توجه به تعداد اندک یوزپلنگ باقیمانده در مناطق و به خاطر این که نسبت ماده به نر این گونه هنوز روشن نیست با شکار هر یک گربهسان لطمه سنگینی به نظام ژنتیکی این گونه در حال انقراض وارد میشود.
متاسفانه نظارت بر شکار غیر قانونی دشوار است به عنوان مثال زیستگاه یوز غنی از کانیهای مهم صنعتی و تجاری است که توسط وزارت صنایع و معادن بهرهبرداری میشود. استخراج معدن به خودی خود تهدیدی محسوب نمیشود اما جاده سازی مناطق مذکور را برای همگان از جمله شکارچیان غیر قانونی قابل دسترس میکند.
به این تهدیدات بیافزایید تهدیدی از سوی سایر حیوانات شکارچی مانند پلنگ، کفتار و گرگ و همچنین سگهای گله را که متوجه جان یوزپلنگ است به عنوان نمونه از دو یوزپلنگ شناسایی شده توسط تیم حفاظت از یوز آسیایی در ایران که گردنبند ردیاب روی آنها نصب شده بود چندی پیش یکی از آنها به علت کمبود شکار در قلمرو خود به ارتفاعات بالاتر که قلمرو پلنگ محسوب میشود رفته بود که توسط یک پلنگ مورد حمله واقع شده و از دست رفت.
تلاشها و طرح حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در ایران
طرح حفاظت از یوزپلنگ آسیایی پروژهای است که با مشارکت سازمانهای ملی و بینالمللی از شهریور 1380 به اجرا در آمده است هدف از این طرح حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و به دنبالآن مجموعه حیات وحش کمیاب و در معرض انقراض و حفظ زیستگاه طبیعی آنها در ایران است.
از طرفی مهندس فرهادینیا مدیر عامل انجمن یوزپلنگ ایرانی معتقد است: تلاشهای موثری اخیرا برای حفظ این جانور ارزشمند شروع شده که نتایج قابل توجه و چشمگیری نیز به دنبال داشته است و امروز میتوان به یقین اظهار نمود که جمعیت یوزپلنگ ایران در مقایسه با چند سال گذشته افزایش
یافته است در حال حاضر تمامی علاقمندان به یوزپلنگ ایران برآن شدهاند روز نهم شهریور را که روز نجات ماریتاست به عنوان روز ملی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در نظر بگیرند و یوزپلنگ ایران را به همه مردم جهان به عنوان سمبل و میراث طبیعی ایرانیان معرفی کنند.
در اهمیت حفظ نسل یوزپلنگ آسیایی همین بس که چند سال است که هند چشم طمع به یوزهای ایران دوخته حتی حاضر شده که 17 جفت از گونههای جانوری موجود در هندوستان را به ایران بدهد و در قبال آن یک جفت یوز بگیرد تا با استفاده از فناوریهای جدید علم ژنتیک اقدام به تکثیرشان کند.
راهکارهای رسانهای: 1- با توجه به این که حفاظت از گونههای مختلف و به ویژه در حال انقراض حیات وحش از قبیل یوزپلنگ آسیایی یک امر ملی و نیازمند مشارکت و همکاری همگانی است. لذا رسانه ملی با توجه به گستره وسیع مخاطبان میتواند نقش مهمی را در آگاهی بخشی به مردم درباره اهمیت حفظ این گونه نادر و ارزشمند ایفا کند.
2- تهیه گزارش های خبری و گزارشهای ویژه از فعالیتهای انجام شده و در حال انجام برای حفظ یوزپلنگ آسیایی توسط دستگاهها متخصصان امر و همچنین گروه های دانشجویی فعال در امر حفاظت از محیط زیست علاوه بر ایجاد پشتگرمی برای این افراد باعث جلب حمایتهای دولتی و مردمی در زمینه این مهم خواهد شد.
3- شناساندن گونههای منحصر به فرد جانوری ایران به افکار عمومی داخل و خارج باعث رونق بوم گردی اکوتوریسم ایران شده و دقت بیشتر مسولان امر در حراست از محیط زیست پرجاذبه ایران را به دنبال خواهد داشت.
4- آموزش روشهای درست و قانونی بهره برداری از محیط زیست و گردشگری یکی از نیازهای کشور در حال پیشرفت و توسعهای مانند ایران است.
خبرنگار «ایران»: با توجه به روند تخریب جنگلهاى منطقه زاگرس و نیز دخالت عوامل انسانى، سنجاب ایرانى به یک حیوان در حال تهدید تبدیل شده است.
«محمدرضا مسعود» کارشناس سازمان حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقى با اعلام این مطلب افزود: از آنجا که بسیارى از جنگلهاى بلوطى غرب کشور از طرق مختلف نابود مى شوند و شکار و قاچاق این حیوان نیز روز به روز بیشتر مى شود، انقراض نسل این نوع سنجاب در آینده ای نه چندان دور، دور از ذهن نیست.
وى در ادامه خاطر نشان کرد:مهمترین تهدیدى که متوجه این سنجاب است تخریب زیستگاههاى آنهاست چرا که سنجاب ایرانى فقط در جنگلهاى بلوطى مى تواند ادامه زندگى دهد و گرنه محکوم به نابودى خواهد بود.
«مسعود» همچنین گفت: به همین دلیل این حیوان در بسیارى از اماکن مقدس و نیز گورستانهایى که بر حسب اعتقادات دینى مردم درختان بلوط آنها قطع نشده اند به وفور یافت مى شود.این کارشناس محیط زیست طبیعى همچنین خاطرنشان کرد: سنجاب ایرانى بسیار زیبا و جذاب است و حرکات با مزه اى دارد و به همین دلیل نیز مورد توجه خانواده هاى مرفه و بخصوص جوانان قرار گرفته و از آن به عنوان حیوان خانگى دست آموز استفاده مى کنند.
کارشناس محیط زیست طبیعى سازمان حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقى تأکید کرد: با این حال اگر در بین جامعه فرهنگ سازى شود و کسى به دنبال خرید و نگهدارى اینگونه حیوانات نباشد هرگز شکار و قاچاق حیوانات وجود نخواهد داشت.
نسل سنجاب ایرانى به دلیل تخریب زیستگاههایشان و نیز عوامل انسانى بسرعت در حال کاهش است.
اما سنجابهاى بلوچى به دلیل زندگى در میان نخلستانهاى جنوب و جنوب شرقى کمتر در معرض تهدید قرار دارند و خوش اقبال ترند چرا که نخل در فرهنگ و دین و اقتصاد و زندگى مردم این خطه از اهمیت ویژه اى برخوردار است.